اسکالونی: لائوتارو به یک مهاجم بزرگ تبدیل خواهد شد
تاریخ انتشار: ۶ خرداد ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۸۰۷۲۱۵۰
سرمربی تیم ملی آرژانتین معتقد است مهاجم جوان اینتر بازیکن توانمندی است و میتواند به یک اسطوره تبدیل شود.
به گزارش ایسنا و به نقل از آس، لیونل اسکالونی در یک مصاحبه درباره موضوعات مختلفی همچون لائوتارو مارتینس، تیم ملی آرژانتین و بحران کرونا صحبت کرد. سرمربی آلبی سلسته گفت: همهگیری ویروس کووید ۱۹ من را در آرژانتین متوقف کرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
تست کرونای پائولو دیبالا و پتسلا مثبت بود و دو بازیکن آرژانتینی بیش از یک ماه به کووید ۱۹ مبتلا بودند. سرمربی تیم ملی آرژانتین در این رابطه اظهار کرد: با دیبالا و پتسلا در ارتباط بودیم چون بازیکنان تیم ملی هستند. بیماری دیبالا کمی بیشتر طول کشید اما او همیشه میگفت حالش خوب است. با بیشتر بازیکنان در ارتباط بودم. اکنون درباره فوتبال صحبت کردن ارزش کمتری دارد. باید نسبت به اتفاقهایی که رخ می دهد علاقه مند بود.
اسکالونی در ادامه به تیم ملی اشاره کرد و گفت: اگر نتایج همراهی کنند وضعیت من هم در تیم ملی مانند دیگران خواهد بود. سرمربیانی که نتوانند نتیجه دلخواه را کسب کنند مدت زمان طولانی در تیم باقی نمی مانند. اکنون شرایط تقریبا خوب است. کمی بر اوضاع مسلط شدیم و پس از دو سال مشخص است که بهتر هستم. اشتیاق زیادی برای کار کردن با این گروه دارم و دوست دارم به کار خود ادامه دهم. از توصیه های سرمربیان سابق استقبال و از آنها تشکر میکنم.
او افزود: پس از دیدار برابر مکزیک، رییس فدراسیون فوتبال از ما خواست که ادامه بدهیم. نه گفتن به تیم ملی سخت است و من احساس کردم که میتوانم ادامه دهم. متوجه شدم که مردم می دانند که ما چه کاری انجام می دهیم. شرایط را مناسب دیدم و به همین خاطر وقتی پیشنهاد شد آن را رد نکردم.
سرمربی آرژانتینی درباره محل برگزاری بازی های تیم ملی گفت: در این رابطه گفتوگو کردیم. من دوست دارم بازیها در بومبونرا (ورزشگاه بوکاجونیورز) برگزار شوند. همچنین روساریو را دوست دارم. بازی کردن در ورزشگاه بوکا را میپسندم.
این روزها نام مارتینس بر سر زبانهاست. باشگاه های مختلف اروپایی علاقه مند به امضای قرارداد با مهاجم جوان آرژانتینی هستند به خصوص بارسلونا. اسکالونی در این رابطه اظهار کرد: جدایی لائوتارو از اینتر آسان نخواهد بود. اگر این اتفاق رخ دهد هم که مشکلی نخواهد داشت چون بازیکنان خوب توانمند هستند و او می تواند جایگاه خود را پیدا کند. ما دوست داریم یک روند ثابت داشته باشد. او به یک مهاجم بزرگ تبدیل خواهد شد. اگر انتقال این بازیکن به بارسا ممکن شود باید دید سرمربی آبی اناری ها از آن چه بهره ای می برد.
سرمربی آرژانتینی در پایان اظهار کرد: لائوتارو برای جام جهانی ۲۰۱۴ در نظر گرفته شده بود اما کاملا آشکار است که با وضعیت فعلی اش تفاوت داشت.
انتهای پیام
منبع: ایسنا
کلیدواژه: لیونل اسکالونی تیم ملی فوتبال آرژانتین لائوتارو مارتینس تیم ملی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۰۷۲۱۵۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
فقط یکی از معلمها میداند
خبرگزاری مهر، گروه مجله _ مرتضی درخشان: اینکه یک پسر در آینده چهکاره میشود را میتوان اول از همه از خودش پرسید و پاسخی که دریافت میکنید اغلب خلبان، پزشک یا مهندس است. البته ضمن احترام به صنف «لاستیک فروشان»، این قاعده، استثنائاتی مثل آن لاستیک فروش محترم هم دارد؛ اما این پاسخ اصلاً معتبر نیست، شما باید از افراد دیگر هم بپرسید، هرچند، در آنها هم پاسخ کلیشهای بسیار دیده میشود.
مثلاً در زمان ما پدر و مادرها مصرّاََ معتقد بودند که ضمن احترام به شغل شریف «حمالی»، ما نهایتاً حمال میشویم که البته بعضی اعتقاد داشتند که همان موقع حمال هستیم که البته با پیشرفت تکنولوژی و آشنایی پدر و مادرها با مشاغل جدید امروزه این رویه تغییر کرده و بخصوص مادرها معتقدند که بچهها «یک چیزی» میشوند که آن یک چیز حتماً حمال نیست.
خالهها و داییها معتقد بودند که این بچه هوش سرشاری دارد و ضمن احترام به «یک جایی»، یک روز این بچه به یک جایی میرسد! البته اگر شما رقیب فرزندان آنها بودید ضمن احترام به «هیچ جا» شما به هیچ جا نمیرسیدید.
عموها و عمهها خیلی متأثر از رفتار پدر و مادر شما آینده شما را ترسیم میکردند و اگر شما را دوست داشتند میگفتند که این بچه خیلی «باهوش» است و ضمن احترام به مقام شامخ «پدر»، یک روزی مثل پدرش یک چیزی میشود، اما اگر پدر شما و همسرش را دوست نداشتند، ضمن احترام مجدد به مقام شامخ «پدر» میگفتند، این هم مثل پدرش هیچ چیز نمیشود.
بهترین روش برای فهمیدن آینده فرزندان، جستوجو در بین معلمهای مدرسه بود. نه اینکه معلمها بدانند؛ اما یکی از معلمها معمولاً میفهمید. شما باید بگردید و برای هر دانشآموز آن معلم خاص را پیدا کنید.
از نظر مشاوران مدرسه که همه دانشآموزان اگر با همین روند ادامه بدهند ضمن احترام به «مشکلات جدی»، در آخر سال به مشکلات جدی بر میخورند. معلمها هم اغلب معتقدند که ضمن احترام به «زندانیان و خلافکاران»، دانشآموزان آخرش از راه بهدر میشوند و از این حرفها! اما یک معلم هست که انگار همهچیز را میفهمد، یکی که هر دانشآموز یکی برای خودش دارد و مال من «علیرضا افخمی» بود؛ معلم ریاضی سال اول دبیرستان.
من استعداد خاصی در فیزیک، هندسه و ورزش داشتم، خودم در کودکی فکر میکردم که فضانورد بشوم، در راهنمایی تصورم این بود که مدیر یک جایی خواهم شد، اما در دبیرستان، وقتی آقای افخمی به ما موضوع تحقیق داد که یک جوان چه خصوصیاتی باید داشته باشد، وقتی نتیجه کارها را بررسی کرد و به کلاس برگشت از یک ساعت و نیم زمان کلاس، حدود یک ساعت در مورد تحقیق من صحبت کرد. نه اینکه از تحقیق خوشش آمده باشد، نه! از یک جمله خوشش آمده بود. من یک جایی از این تحقیق برای نقل قول از پدرم نوشته بودم: «پدرم میگوید…» و همین جمله شده بود موضوع کلاس ما!
اصلاً قواعد تحقیق را رعایت نکرده بودم، حتی حرف مهمی هم در تحقیقات من نبود. علیرضا افخمیِ جوان، که خیلی لاغر بود و ریش کوتاه یک دستی داشت از این شکل نقل قول من خوشش آمده بود. او همان معلم من بود که فهمید قرار است چهکاره شوم، اما من همیشه با او «ارّه بده و تیشه بگیر» بودم. نهایتاً روزی که فهمیدم او درست فهمیده بود، دوست داشتم اینها را برایش بنویسم و بخوانم، اما سرطان این حسرت را به دل من گذاشت و آقای افخمی را توی بیمارستان پیدا کرد و با خودش برد.
خیلی دوست نبودیم، اما میتوانستیم در پیری دوستان خوبی باشیم. مثل بعضیها که این روزها دوستان خوبی برای هم شدیم. «علیرضا افخمی» خیلی شاگرد داشت، حتی شاید وقتی بعد از مدتها من را میدید نمیشناخت، اما من فقط و فقط یک افخمی داشتم…
کد خبر 6094247